Linchpin عنوان کتابی که به تازگی خوندم، نحوه آشناییم با این کتاب پادکست بی پلاس و محتوای کلی کتاب این بود که جوری کار کنیم که غیر قابل جایگزین باشیم چه از سمت کارفرما و یا حتی مشتری. در این کتاب به وضوح به تاثیر کار عالی و کار با اشتیاق اشاره شده و حتی این مدل کار کردن به هنر تشبیه برداشت شخصی خودم از این کتاب نوشتم امیدوارم نظر شما رو هم برای خواندن این کتاب جلب کنه :
ابتدا برای درک حرف اصلی این کتاب لازمه کمی درباره اسم این کتاب برای شما توضیح بدم مهره حیاتی یا Linchpin در طراحی چرخ های قدیمی نقش حیاتی داشته و در واقع بدون این مهره چرخ در جای خود قرار نمی گرفته در حالت عامیانه تعمیرکاران به آن مهره سگ دست یا اشپیل معروف است. در زبان انگلیسی Linchpin دیگر از معنای تخصصی خود فاصله گرفته و معنای عام پیدا کرده است. مفهومی که شاید یکی از بهترین تعبیرهای آن در فارسی، مهرهی حیاتی و غیر قابل جایگزین است.
در این کتاب به این معنی اشاره می شود که مهره حیاتی بزرگترین ، گران ترین و یا حساس ترین مهره یک چرخ نیست و شاید اصلا به چشم هم نیاد ولی در نبودش چرخ اصلا توان حرکت ندارد .
تمام حرف کتاب این است که که ما در هر سازمان و مجموعهای که کار میکنیم، باید بکوشیم غیرقابل جایگزین باشیم. چرا که در قرن اخیر با روند صنعتی شدن و شکستن کار های پیچیده به کارهای ساده و کوچک برای افزایش سرعت و مهارت توسط افرادی مثل هنری فورد پیشنهاد شد و کارها را در شرکتها تا حد ممکن ساده شد. و این رویکرد واقعا هم موثر بود و بهره وری افزایش پیدا کرد ولی نتیجه دیگری هم داشت که سبب شد با کاهش سطح مهارتها فردی مورد نیاز برای مشاغل شرکتها دیگر به افراد وابسته نباشند و به راحتی به توانند شخص جدیدی را جایگزین شاغلین فعلی کنند .
و در همین شرایط است که ست گودین می گوید جوری باید هنرمندان و با عشق کار کنیم که به راحتی قابل جایگزینی نباشیم مثالهای زیادی از این مدل کارکردن در کتاب آورده شد ( نمونه های کتاب .)
ست گودین معتقد است که دنیای تجارت دیگر مانند گذشته با پر کردن لیست خود از کارمندان معمولی، دارای حداقل تواناییهای تولیدی، سود کسب نمیکند؛ بلکه شرکتها به کارمندانی با تفکر آیندهنگرانه نیاز دارند تامشکلات را شناسایی و برای آنها راهحل خلاقانه ارائه کنند که متاسفانه این مهارت یعنی حل مسئله در دوران تحصیل به دانش آموزان آموخته نمی شود و افراد باید با غلبه به ترس خود و وارد شدن در حوزه های جدید این مهارت خود را تقویت کنند و مهره غیر قابل جایگزینی برای شرکتها تبدیل شوند. جملات کلیدی در این مورد در کتاب :
اگر جلسهی بازاریابی به بنبست میرسد، به دنبال ترس بگردید.
اگر شخصی پرخاشگر است، قولش را میشکند یا همکاری نمیکند، ترس در آن دخیل است.
ترس مهمترین احساس ماست. هر چه باشد، اجدادمان را زنده نگه داشته است.
ترس بر احساسات دیگر نیز تسلط دارد؛ زیرا بدون توانایی اجتناب از مرگ، بقیهی احساسات زیاد مهم نیستند.
جامعهی ما هنوز متوجه نشده است چطور از شر ترس خلاص شود، در عوض از آن به شکلی عجیب استفاده میکنیم.
شغل خشک و بدون انعطافی انتخاب میکنیم، چون میترسیم خودمان برای زندگیمان نقشه بریزیم و شکست بخوریم.
تصمیمهای بد مالی میگیریم، چون میترسیم مسئولیت پولمان را قبول کنیم.
از قرار معلوم، حتی از صحبت کردن راجع به ترس هم میترسیم، زیرا آن را واقعیتر جلوه میدهد.
ترس از زندگیِ بدون نقشه اصلیترین دلیلی است که مردم مصرانه از ما میخواهند به آنها بگوییم چهکار کنند.
دلایل تقریباً بدیهیاند: اگر این نقشهی شخص دیگری باشد و به نتیجه نرسد، تقصیر شما نیست.
اگر دستورعمل را به شما دادم و نتوانستید فروش انجام بدهید، چه کسی توی دردسر افتاده است؟
نقشه نهتنها ما را از مسئولیت میرهاند، بلکه یک طلسم اجتماعی است.
و با این جملات به ما یاد آور می شود تنها راه برای تبدیل شدن به مهره غیرقابل جایگزینی داشتن برنامه ارتقا مهارتهای فردی و نقشه و غلبه بر ترس چرا که شاغلان دیگر مانند گذشته با حس خشنودی از خود و کارایی متوسط راضی نمیشوند. کار متوسط، هر کارمندی را مستعد اخراج شدن و قرارگیری در جایگاهی فاقد امکان پیشرفت میکند، زیرا کسب و کارها به سادگی میتوانند نیروهای کاری خود را جایگزین کنند. کارمندان برای دستیابی به آینده مالی بهتر و کسب رضایت شغلی بیشتر، باید بکارگیری قوه تصور و توانایی ابتکار خود را یاد بگیرند در واقع همان مهارت حل مسئله .
ست گودین در مجموع چند چیز کلی را در این کتاب برای تبدیل شدن به یک مهره حیاتی و غیرقابل جایگزینی در فصل دوم بیان میکند . کسب مهارتهایی همچون توانایی حل کردن مشکلاتی که دیگران قادر به حل آنها نیستند، یافتن میانبرهای مفید برای مسائل رایج، دسترسی به منابعی کمیاب، یا داشتن ارتباطات ارزشمند و داشتن نقشه راه برای کسب این مهارتها.
و همیشه این سوالات در ذهن خود طرح کنیم چطور بیشتر تاثیر داشته باشیم.و کسی باشیم که وقتی هیچ مدلی استانداردی برای انجام کار وجود ندارد بهترین کار انجام دهیم.؟ با کسی که هیچکس نتونسته ارتباط برقرار کنه ارتباط برقرار کنیم؟
book
There used to be two teams in every workplace: management and labor. Now there’s a third team, the linchpins. These people figure out what to do when there’s no rule book. They delight and challenge their customers and peers. They love their work, pour their best selves into it, and turn each day into a kind of art.
Have you ever found a shortcut that others missed? Seen a new way to resolve a conflict? Made a connection with someone others couldn’t reach? Even once? Then you have what it takes to become indispensable, by overcoming the resistance that holds people back. Linchpin will show you how to join the likes of…
Examples in Book
Keith Johnson, who scours flea markets across the country to fill Anthropologie stores with unique pieces
Jason Zimdars, a graphic designer who got his dream job at 37signals without a résumé.
David, who works at Dean and Deluca coffee shop in New York.
He sees every customer interaction as a chance to give a gift and is cherished in return.
As Godin writes, “Every day I meet people who have so much to give but have been bullied enough or frightened enough to hold it back. It’s time to stop complying with the system and draw your own map. You have brilliance in you, your contribution is essential, and the art you create is precious. Only you can do it, and you must.”
دیدگاه خود را بنویسید